مدح و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها
بانو ســلام، دخـتــر مــوسای طـورها هر جا قدم زدی شده کـوهی ز نـورها من عــاشقِ قــدیـمیِ این خــانــواده ام راهی شدم به محـضرت از راه دورها پیش شما هوای بهشت از ســرم پــرید اینجا پر است بهجت و شور و سـرورها آن قدر هیبت و عظمت دارد این حریم جـایی نـمــانده است بـرای غــرورها وقـتی که آشیــانــۀ آل عــلـی قــم است فرش حـریم آن شده گـیـسوی حــورها من چشم بستــه ام به عطای کــریم ها راضی نیــم به تکه نــان مثل مــورها در قم همه ز بودن تو فیــض می برند تنها نه زنده ها، که گــرفتـار گـورهـا هم چون عــقــیــلـه عـالمــۀ بی معلمی طـعـنـه زده کــلام شــما بر زبــورها گفتم عقــیــلـه و دل من رفت کــربــلا آخــر به سمت قـتـلـگـه افتد عبــورها درپیش صبر زینب ما صبرهم شکست حرفـی نمــانـده بــود برای صبــورها بر روی پیکرش همه گل هدیه کرده اند جـسـمش نماند زیــر هـجــوم ستـورها |